یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامُ

خیلی سخت بود

که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو

خیلی سخت بود

که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو

خیلی سخت بود

که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته

خیلی سخت بود

که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته

یادم نمیره دستایِ در طنابُ

یادم نمیره اشک چشم ربابُ

یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامُ

خیلی سخت بود

که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن

خیلی سخت بود

که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن

خیلی سخت بود

که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره

خیلی سخت بود

که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره

یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ

یادم نمیره طفلان بی پناهُ

یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامو

خیلی سخت بود

که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا

خیلی سخت بود

که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام

خیلی سخت بود

که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو

خیلی سخت بود

که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود

یادم نمیره نمک به زخممونُ

یادم نمیره اون چوب خیزرونُ

یادم نمیره لبای پر خونُ

یادم نمیره اشکای عمه هامُ

یادم نمیره رو نی سر بابامُ

یادم نمیره مصیبتای شامو

 

 

 


آئین مستان یادم ,نمیره ,خیلی ,ببینم ,هامُ ,اشکای ,یادم نمیره ,نمیره اشکای ,نمیره مصیبتای ,بابامُ یادم ,هامُ یادم ,یادم نمیره اشکای ,یادم نمیره مصیبتای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه امن و لذت بخش دانلود آهنگ جدید تجهیزات پارکینگ متخصص طب فیزیکی و توانبخشی | دکتر شریف نجفی تخفیف ویژه فقط برای امروز بهترین سایت گروه هنرهای آیینی اوتلار نمایندگی جنرال الکتریک دکتر ستایش